نظریه رهبری

معنای رهبری

رهبری از لحاظ لغوی یعنی راه‌یابی، رهگشایی و راهنمایی انسان‌ها و پیشگامی به سوی اهداف خاص كه در عمل از طریق نفوذ در دیگران و تغییر رفتار آن‌ها در جهت مورد نظر امکان‌پذیر است. رهبری در مدیریت به معنای راهنمایی و فرماندهی زیردستان در جهت بهتر فهمیدن هدف‌های سازمانی و برانگیختن آنان به كار و فعالیت موثر است.

تفاوت­هایی بین رهبران و مدیران وجود دارد. عمده‌ترین این تفاوت‌ها عبارتند از:

رهبرانمدیران
نوآوری توسعه ترغیب آینده‌نگری در بلندمدت به دنبال چیستی و چرایی بنیادی اندیشیدن چالش در وضع موجود انجام كارهای درستاداره حفظ وضع موجود كنترل حال نگری در کوتاه مدت به دنبال چگونه و چه وقت آغاز به كار و اجرا پذیرش وضع موجود انجام درست كارها

تئوری‌های رهبری

 1 ـ تئوری‌های شخصیتی رهبری

در این تئوری‌ها رهبری یك ویژگی ذاتی به شمار می‌آید. رهبران از كودكی ویژگی‌های لازم برای رهبر شدن را دارند. بدین ترتیب تنها كافی است كه ویژگی‌های شخصیتی رهبران را شناسایی كرد. به طور كلی محققان شش ویژگی شخصیتی را برای رهبران مطرح كردند كه عبارتند از جاه‌طلبی و انرژی، میل به رهبری، صداقت و راستی، اعتماد به نفس، هوشیاری، داشتن دانش و اطلاعات مربوطه. هر چند تحقیقات بعدی نشان دادند كه ویژگی‌های شخصیتی احتمال موفقیت رهبر را افزایش می‌دهند ولی هیچ یك از آن‌ها نمی‌توانند موفقیت او را تضمین كنند.

2 ـ تئوری‌های رفتاری رهبری

  • تحقیقات دانشگاه ایالتی اوهایو: هدف از این تحقیقات، شناسایی ابعاد مستقل رفتار رهبر بوده است كه دو بعد را شناسایی كردند، ابتكار عمل[1] و رعایت حال دیگران[2]. تحقیقات نشان دادند كه اگر نمره رهبر از هر دو بعد بالا باشد، سطح عملكرد كاركنان و میزان رضایت آن‌ها بهتر خواهد بود.
  • شبكه مدیریت (بلیك و موتان) : این دو محقق دو بعد ارائه كردند: توجه به افراد و توجه به تولید.
  • تحقیقات اسكاندیناوی: اساس فرض خود را بر این گذاشتند كه دنیا در حال تغییر و تحول است و رهبران اثربخش باید دارای رفتاری پیشرفت‌گرا باشند؛ لذا بعد پیشرفت‌گرا[3] را هم به دو بعد قبلی اضافه كردند. این گونه رهبران دارای خلاقیت هستند و به تجربه آموزی و نظرات جدید ارج می‌گذارند.

3 ـ تئوری های اقتضایی رهبری

الگوی فیدلر

فرض اصلی فیدلر این بود كه عملكرد موثر گروه به رابطه مناسب بین سبك رهبری و درجه‌ای بستگی دارد كه اوضاع و شرایط حاكم به وی قدرت نفوذ می‌دهد. فیدلر معتقد بود كه سبك رهبری فرد عامل اصلی موفقیت وی به شمار می‌رود.

فیدلر معتقد بود كه سبك رهبری ذاتی و فطری است. وی به این نتیجه رسید كه در شرایط بسیار مطلوب و در شرایط بسیار نامطلوب عملكرد رهبرانی كه طرفدار كار بودند بسیار بهتر بوده است. از نظر فیدلر سبك رهبری را نمی‌توان تغییر داد، لذا تنها دو راه باقی می‌ماند كه می‌توان به آن وسیله عملكرد رهبری را بهبود بخشید. نخست اینكه رهبر را به گونه‌ای انتخاب كرد كه مناسب شرایط موجود باشد. دوم اینكه شرایط حاكم بر گروه را به گونه‌ای تغییر داد كه مناسب و در خور رهبر مربوطه باشد.

تئوری مبتنی بر شناخت منابع[4]

فیدلر و گارسیا در تئوری قبلی خود تجدیدنظر كردند. از دیدگاه آن‌ها رهبران با فراست و شایستگی برنامه‌هایی را به شكل اثر بخش تدوین می‌كنند و در مقایسه با رهبرانی كه فراست و شایستگی كمتری دارند تصمیمات عملی‌تری را اتخاذ می‌كنند. همچنین رهبران از طریق دستور بخشنامه، تصمیمات خود را به زیردستان ابلاغ می‌كنند.

این دو نشان دادند كه شناخت منابع (تجربه، تحصیلات، ذكاوت، سابقه خدمت و…) می‌توانند بر اثربخشی رهبری اثرات زیادی داشته باشند. پایه و اساس تئوری نوین به سه فرض است 1 ـ صدور فرمان و بخشنامه زمانی به عملكرد خوب می‌انجامد كه با فراست و حمایت بی دریغ عوامل محیطی در هم آمیزد 2 ـ در شرایط متشنج، بین عملكرد و تجربه كاری رابطه مستقیم وجود دارد 3 ـ در شرایطی كه تشنج وجود ندارد توانایی‌های هوش رهبران با عملكرد كاركنان رابطه مستقیم دارد.

تئوری موقعیتی هرسی و بلانچارد

در این تئوری پیروان هم مورد توجه قرار می‌گیرد و درجه رشد و بلوغ پیروان تعیین كننده سبك یا شیوه رهبری است. بدان علت پیروان مورد توجه هستند كه موفقیت و اثربخش یك رهبر در گرو این واقعیت است كه آیا آن‌ها رهبر مزبور را می‌پذیرند یا خیر؟

تئوری مبتنی بر تبادل نظر رهبر و عضو (LMX)

جرج گرائن در تئوری تبادل رهبر و عضو چنین استدلال می‌كند كه رهبر در اثر فشارهای زمانه سعی می‌كند تا با گروه كوچكی از زیردستان خود یك رابطه ویژه برقرار كند. او یك گروه صمیمی تشكیل داده و آن‌ها را گروه غیررسمی یا خودمانی می‌نامند. اعضای این گروه مورد اعتماد هستند و از امتیازات ویژه‌ای هم برخوردار است و سایر اعضای سازمان را رسمی یا غیر می‌نامند؛ لذا می‌توان پیش‌بینی كرد كه اعضای گروه خودمانی عملكرد بهتری داشته، جابجایی آنان كمتر است و نسبت به رئیس خود رضایت بیشتر دارند.

تئوری مسیر هدف

رابرت هاوس ارائه دهنده تئوری مسیر-هدف است; پایه اصطلاح مسیر ـ هدف بر این باور و اعتقاد قرار دارد كه, رهبران موفق راه را برای پیروانش روشن می‌كند; مسیر هدف‌ها را به آن‌ها نشان می‌دهد و آنان را یاری می‌دهند تا در راه رسیدن به هدف‌های مورد نظر هر نوع سد یا مانعی را از میان بر می‌دارد؛ لذا وظیفه رهبر است كه پیروان و زیردستان خود را در جهت تأمین هدف‌ها یاری كند؛ لذا رفتار رهبر تا آن اندازه برای زیردستان قابل قبول است كه آن‌ها را به عنوان منبعی فرض كنند كه رضایت حال و آینده‌شان را تأمین می‌كند. هاوس برعكس فیدلر، اساس فرض خودش را بر این می‌گذارد كه رهبران انعطاف‌پذیر هستند.

جانشینان رهبری

در برخی از موقعیت‌ها هیچ نوعی شیوه رهبری نمی‌تواند ذی‌ربط باشد; فرد، نوع كار و متغیرهای مشخص سازمانی می‌توانند جایگزین رهبری شوند; عواملی كه جایگزین رهبری می‌شوند نه تنها جایگزین رهبری می‌شوند و مانع نفوذ رهبری شده بلكه آن را به صورت یك امر غیرضروری در می‌آورند.

  1. فرد: تجربه، آموزش، تخصص، بی‌تفاوت به پاداش
  2. كار: كار با ساختار عالی، رضایت باطنی، بدون ابهام و یكنواخت
  3. سازمان: هدف‌ها روشن، قوانین دقیق، گروه كاری منسجم

بر اساس الگوی مسیر هدف، موفقیت رهبر بستگی به این دارد كه شیوه یا سبك رهبری خود را متناسب با محیط نماید و به ویژگی‌های پیروان هم توجه كند.

دیدگاه‌های جدید به رهبری

1 ـ تئوری اسنادی رهبری[5]

این تئوری بیانگر این مطلب است كه رهبری صرفاً همان چیزی است كه مردم آن را به افراد نسبت می‌دهند.

پژوهشگران هم با استفاده از چهارچوب اسنادی متوجه شده‌اند كه افراد ساعی، كوشا، پرخاشگر، بافراست و با انگیزه جاه‌طلبی شایسته رهبری هستند و رهبرانی هم كه از نظر ابتكار عمل و رعایت حال دیگران نمرات بالایی دارند به عنوان بهترین رهبر به شمار می‌روند. یكی از نكات جالب مقوله رهبری و تئوری اسنادی این پنداشت است كه معمولاً رهبران اثربخش در تصمیمات خود قاطع هستند و دچار تزلزل نمی‌شوند.

2 ـ تئوری رهبری فرهمند[6]

در دامنه تئوری اسنادی قرار می‌گیرد. این تئوری بیانگر این مطلب است كه اگر پیروان رفتارهای خاصی را از رهبر ببینند، توانایی‌های خارق‌العاده‌ای یا قهرمانانه‌ای به وی نسبت می‌دهند.

ویژگی‌های رهبران فرهمند:

1 ـ اعتماد به نفس

2 ـ دیدگاه و هدف آرمان گرایانه كه آینده را بهتر از وضع موجود متجلی می‌سازد

3 ـ قدرت بیان

4 ـ اعتقاد راسخ به هدف

5 ـ رفتار خارق‌العاده

6 ـ عامل تغییر

7 ـ شناخت محیط. صاحب‌نظران معتقدند كه می‌توان به افراد آموزش داد كه تا دارای رفتارهایی فرهمند باشند و نقش یك رهبر فرهمند را ایفا كنند.

این نوع رهبران برای كارهای كه بخشی از آن از بستر آرمان‌گرایانه بگذرد بسیار مناسب هستند، مثل شرایط حاد سیاسی، مذهبی و جنگی.

3-رهبران عمل‌گرا (تبادلی) و رهبران تحول‌گرا[7]

بیشتر تئوری‌های مسیر هدف، مدیریت مشاركتی، الگوی فیدلر، اوهایو، میشیگان همگی بر رهبران عمل‌گرا توجه نمودند. رهبران تحول‌گرا كسانی هستند كه پیروان خود الهام می‌بخشند و روحیه می‌دهند و در مسیری هدایتشان كنند كه منافع سازمان را تأمین كنند. هنگامی كه رهبر عمل‌گرا به اوج ترقی خود می‌رسد به صورت رهبری تحول‌گرا در می‌آید. ویژگی‌های این دو نوع سبك رهبری در جدول زیر مشاهده می­شود.

رهبری عمل‌گرا (تبادلی)رهبری تحول گرا
ـ پاداش‌های مشروط
ـ مدیریت مبتنی بر استثنا: انجام كار طبق استاندارد و مقررات و در صورت انحراف انجام اقدامات اصلاحی
ـ مدیریت مبتنی بر استثنا غیرفعال، دخالت فقط زمانی كه استاندارد رعایت نشود
ـ بی قید و بند: نقش رهبر به حداقل رسید و ملموس نیست  
ـ فرهمندی: تصویر باشكوه
ـ الهام‌بخش: آرمان سازی و مطرح ساختن مقاصد نو
ـ نگرش بخشی: موجب افزایش بصیرت پیروان می‌شوند.
ـ ملاحظات انسانی: به طور شخصی به مسائل رسیدگی می‌كند به كاركنان توجه نشان می‌دهد و همانند یك مربی عمل می‌نماید.

پیروان

رهبری فقط با مدیران و رهبران مطرح نمی‌شوند. در حقیقت بدون افرادی كه تحت عنوان پیرو تحت مدیریت آن‌ها هستند رهبران نمی‌توانند رهبری كنند.

  • پیروان بیگانه شده: افرادی مستقل و منتقد اما بی­ هویت می­باشند. آن‌ها خودشان را از رهبران دور کرده و از سازمان جدا می‌شوند.
  • گوسفند: وابسته و غیر منتقدند، به آن‌ها هر چه که گفته شود انجام می‌دهند و همانند بردگان رفتار می­کنند.
  • بله قربان گو: افرادی فعال هستند که با وابسته نشان دادن خود، تفکری غیر بحرانی دارند و به تقویت دیدگاه رهبری می­پردازند و انتقادهای خود را به گونه­ای مطرح می­سازند که برای آن‌ها دردسرساز نباشد. این دسته از پیروان برای رهبران و سازمان خطرناک بوده و به هنگام وقوع بحران با آن همراه می­شوند.
  • راضی به وضع موجود: این دسته از پیروان محتاط هستند. آن‌ها مخاطره پذیری کمی دارند و کم‌ترین میزان جدا شدن از سازمان را دارا هستند. این‌ها آدم‌های موفق را الگو قرار داده و از آن‌ها تابعیت می­کنند.
  • پیروان موثر: پیروان موثر تیم بازیگرانی هستند که با رهبران سازمان برای خلق ایده­های سازمانی و کسب اهداف و استراتژی­ها شریکند. پیروان موثر ویژگی‌های مشابهی با رهبران دارند. تفاوت عمده بین پیروان و رهبران با عملکرد بالا، نقش ادراکی و اجرای مصوبات است.

محققان برای شناسایی ویژگی‌های این گونه پیروان تلاش فراوانی کرده‌اند. از دید آن‌ها مهم‌ترین ویژگی‌های پیروان موثر را می­توان به ترتیب جدول زیر بیان کرد

ویژگی‌های پیروی موثر

1. توانایی خود مدیریتی
2. تعهد سازمانی
3. درستی، اعتبار و شرافت
4. شایستگی و تمرکز
5. چند مهارتی (قابلیت تغیر داشتن)
6. قادر به انجام شغل و وظیفه بودن
7. مهارت‌های حل مشکل بحرانی
8. قابلیت عضویت در تیم
9. جدی (فعال) و مختار

[1] initiating

[2] Consideration

[3] development oriented

[4] Cognitive resource theory

[5] attribution theory of leadership

[6] Charismatic leadership theory

[7] transactional & transformational

0 پاسخ

پاسخ دهید

میخواهید به بحث بپیوندید؟
مشارکت رایگان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *