مدیریت گروهی از افراد با شخصیتهای مختلف هرگز آسان نیست. اما اگر تیمی را مدیریت یا هدایت میکنید ، ضروری است بدانید که چه چیزهایی در اعضای تیم شما انگیزه ایجاد میکنند ، چگونه آنها به بازخورد و ستایش پاسخ میدهند و چه وظایفی به خوبی برای آنها مناسب است. نظریه انگیزه انسانی دیوید مک کللند راهی برای شناسایی محرکهای انگیزشی افراد به شما میدهد. سپس این میتواند به شما کمک کند که به طور موثرتر بازخورد دهید ، کارهای مناسب را به آنها اختصاص دهید و آنها را با انگیزه نگه دارد.
نیازهای سهگانه مککله لند
در اوایل دهه 1940 ، آبراهام مزلو نظریه نیازهای خود را مطرح نمود. او نیازهای اساسی بشر را به ترتیب اهمیت ، شناسایی کرد: نیازهای فیزیولوژیکی ، نیازهای ایمنی و نیازهای تعلق ، عزت نفس و “خود واقعی سازی”.
بعداً ، دیوید مک کللند در کتاب خود با عنوان “جامعه دستاورد” در سال 1961 این کار را ادامه داد. وی سه محرک را شناسایی کرد که به اعتقاد ما همه ما دارای آنها هستیم: نیاز به موفقیت ، نیاز به وابستگی و نیاز به قدرت. بسته به محرک غالب افراد ، خصوصیات متفاوتی خواهند داشت.
به گفته مک کللند ، این عوامل محرک آموخته میشوند (به همین دلیل است که این نظریه را گاهی تئوری نیازهای آموخته شده مینامند.)
مک کللند میگوید ، صرف نظر از جنسیت ، فرهنگ و سن ، همه ما سه پیشران انگیزشی داریم و یکی از اینها انگیزه غالب ما خواهد بود. این محرک غالب تا حد زیادی به فرهنگ و تجربیات زندگی ما وابسته است.
این خصوصیات به شرح زیر است:
نیاز به موفقیت(دستاورد) مککله لند
همانطور که از نامش پیداست ، نیاز به موفقیت اصرار به دستیابی در توفیق کاری است که انجام میدهید. اگر وکیل هستید نیاز به برنده شدن پروندهها و شناخته شدن است ، اگر نقاش هستید نیاز به یک نقاش شهره شدن است. این نیاز است که فرد را به سمت کار سوق میدهد و حتی برای هدفی که میخواهند به آن دست یابند مبارزه میکنند. افرادی که نیازهای موفقیت بالایی دارند افرادی هستند که همیشه با اجتناب از موقعیتهای کم خطر با پاداش کم و دستیابی به موقعیتهای پرخطر دشوار ، میتوانند در حد عالی پیشرفت کنند.
چنین افرادی به دلیل فقدان یک چالش واقعی و درک آنها از واقعی نبودن چنین دستاوردی ، از موقعیتهای کم خطر اجتناب میکنند. آنها همچنین از موقعیتهای پرخطر اجتناب میکنند زیرا درک میکنند که موفقیت در شرایط پر ریسک بیشتر مربوط به شانس و اقبال است و نه مربوط به تلاش شخص.
هرچه دستاوردهای بیشتری کسب کنند ، به دلیل سطح انگیزه بالاتر ، عملکرد آنها بهتر خواهد بود.
این افراد روشهای هوشمندانه ابتکاری را برای دستیابی به اهداف پیدا میکنند و موفقیت خود را پاداش بهتری نسبت به اهداف مالی میدانند. آنها تصمیم حساب شده میگیرند و همیشه از بازخورد قدردانی میکنند .
افراد با انگیزه نیاز به موفقیت معمولاً تمایل زیادی به تعیین اهداف دشوار و تحقق آنها دارند. اولویت آنها این است که در یک محیط کار نتیجه گرا کار کنند و همیشه از هر گونه بازخورد درباره کارشان قدردانی میکنند. افراد مبتنی بردستاورد برای رسیدن به اهداف خود ریسکهای حساب شدهای را انجام میدهند و ممکن است از موقعیتهای پر خطر و کم خطر دور بمانند.
آنها اغلب کار تنهایی را ترجیح میدهند. این تیپ شخصیتی معتقد به ساختار سلسله مراتبی است که اساساً حاصل دستاوردهای کار است.
نیاز به قدرت در نظریه مک کله لند
نیاز به قدرت عبارت است از تمایل درون شخص برای کنترل و اقتدار بر شخص دیگر و تأثیرگذاری و تغییر تصمیم او متناسب با نیازها یا خواستههای خود او. لزوم ارتقا عزت نفس و شهرت آنها این افراد را ترغیب میکند و آنها آرزو دارند که نظرات و عقاید آنها نسبت به نظرات و عقاید دیگران پذیرفته و اجرا شود.
این افراد رهبران قدرتمندی هستند و میتوانند به بهترین وجهی برای موقعیتهای رهبری مناسب باشند. آنها یا به گروههای انگیزشی قدرت شخصی یا نهادی تعلق دارند. اگر آنها یک محرک قدرت شخصی باشند ، نیاز به کنترل دیگران خواهند داشت و یک محرک قدرت نهادی به دنبال هدایت و هماهنگی تیمی برای رسیدن به هدف است.
افراد با انگیزه نیاز به قدرت تمایل به کنترل و تأثیرگذاری بر دیگران دارند. رقابت به آنها انگیزه میدهد و از برنده شدن در بحث لذت میبرند. جایگاه و شناخته شدن چیزی است که آرزوی آن را دارند و دوست ندارند در طرف بازنده قرار بگیرند.
آنها خود منظم هستند و از همسالان و تیمهای خود همین انتظار را دارند. آنها بدشان نمیآید که در بازی همیشه برنده باشند ، جایی که برای برنده شدن یک نفر ، دیگری باید ببازد و گزینه برد برد وجود ندارد. این نوع انگیزشی با نیاز به اعتبار شخصی و موقعیت شخصی بهتر همراه است.
نیاز به وابستگی تئوری مککله لند
نیاز به وابستگی اصرار فرد به داشتن روابط بین فردی و اجتماعی با دیگران یا مجموعه خاصی از افراد است. آنها با ایجاد روابط دوستانه و پایدار به دنبال کار در گروه هستند و اصرار دارند که توسط دیگران دوست داشته شوند. آنها تمایل دارند که با دیگران همکاری کنند تا با آنها رقابت کنند و معمولاً از موقعیتهای پر خطر و عدم اطمینان جلوگیری میکنند
افراد با انگیزه نیاز به وابستگی عضویت در یک گروه را ترجیح میدهند. آنها دوست دارند وقت خود را صرف معاشرت و برقراری روابط کنند و تمایل زیادی به محبوب و محبوب شدن دارند. این افراد اصولاً رعایت میشوند و بدون احساس نیاز به تغییر اوضاع ، اساساً به دلیل ترس از طرد شدن ، در کنار کتاب بازی میکنند.
افراد این دسته تمایل به رعایت هنجارهای فرهنگ موجود در آن محل کار دارند و به طور معمول از ترس طرد شدن ، هنجارهای محل کار را تغییر نمیدهند. همکاری راهی برای کار در مسابقه است که در مرحله دوم قرار دارد. آنها ریسک پذیر نیستند و در برخورد با احتیاط بیشتری عمل میکنند. این افراد به طور مؤثر در نقشهای مبتنی بر تعاملات اجتماعی ، به عنوان مثال ، خدمات مشتری و سایر موقعیتهای تعامل مشتری کار میکنند.
انگیزه غالب | خصوصیات فردی با این انگیزه |
دستآورد | نیاز شدیدی به تعیین و تحقق اهداف چالش برانگیز دارد.
برای رسیدن به اهداف خود ریسک حساب شده میکند. دوست دارد که به طور منظم درباره پیشرفت و دستاوردهای خود بازخورد دریافت کند. اغلب دوست دارد که به تنهایی کار کند. |
وابستگی | میخواهد به گروه تعلق بگیرد.
دوست دارد مورد پسند واقع شود و اغلب با سایر کارهایی که بقیه گروه میخواهند انجام دهند همراه خواهند بود. همکاری بر سر رقابت را پشتیبانی میکند. خطر زیاد یا عدم اطمینان را دوست ندارد. |
قدرت | میخواهد دیگران را کنترل و تحت تأثیر قرار دهد.
دوست دارد استدلال را برنده شوید. از رقابت و پیروزی لذت میبرد. از به رسمیت شناخته شدن لذت میبرد. |
توجه داشته باشید:
کسانی که انگیزه قدرت زیادی دارند اغلب به دو گروه شخصی و نهادی تقسیم میشوند. افرادی که دارای قدرت محرک شخصی هستند میخواهند دیگران را کنترل کنند ، در حالی که افرادی که دارای قدرت محرک نهادی هستند دوست دارند تلاشهای یک تیم را برای پیشبرد اهداف شرکت سازماندهی کنند. همانطور که احتمالاً میتوانید تصور کنید ، کسانی که به قدرت نهادی نیاز دارند معمولاً به عنوان عضو تیم مطلوبیت بیشتری دارند.
نحوه استفاده کاربردی نظریه مک کله لند
با شناسایی و دسته بندی هر یک از اعضای تیم از بین سه نیاز ، میتوان از تئوری مک کللند برای مدیریت تیمهای سازمانی استفاده کرد. دانستن ویژگیهای آنها مطمئناً میتواند به مدیریت انتظارات و روان اداره تیم کمک کند.
استفاده کاربردی از تئوری نیازهای مک کله لند
برای استفاده از نظریه مک کللند میتوان از فرایند دو مرحلهای زیر استفاده کرد:
مرحله اول: نیازهای انگیزشی تیم را شناسایی کنید
بررسی تیم برای تعیین اینکه کدام یک از این سه نیاز برای هر فرد انگیزه ایجاد میکند. ویژگیهای شخصیتی و بررسی پیشینه افراد، میتواند به این روند کمک کند.
به عنوان مثال ، فردی که همیشه مسئولیت تیم را هنگام تعیین تکلیف بر عهده میگیرد. کسی که در جلسات برای تشویق مردم صحبت میکند و مسئولیتهایی را برای تسهیل دستیابی به اهداف گروه واگذار میکند. شخصی که دوست دارد محصولات نهایی را کنترل کند. این عضو تیم احتمالاً توسط قدرت هدایت میشود.
یکی دیگر از اعضای تیم که در حین جلسات صحبت نمیکند و خوشحال است که با نظرات تیم موافق است ، در مدیریت تعارض تبحر دارد و ممکن در حالی که کسی در مورد انجام کارهای پر خطر و با پاداش بالا صحبت میکند. احساس ناراحتی کند. این عضو تیم احتمالاً توسط وابستگی هدایت میشود.
مرحله 2: نزدیک شدن به تیم با توجه به نوع نیاز انگیزشی
بر اساس نیازهای انگیزشی اعضای تیم ، سبک رهبری خود را تغییر دهید تا پروژهها را با توجه به نوع نیاز هر یک از اعضای تیم اختصاص دهید. پروژههای چالشبرانگیز قطعاً بخشی از شیوهنامه کسی است که از قدرت لذت میبرد درحالیکه پروژههای نسبتاً سادهتر روی میز شخصی با نیاز وابستگی میرود.
این اطلاعات برای تأثیرگذاری در هنگام تنظیم اهداف مربوطه برای فرد ، نظارت ، ارائه بازخورد ، پیشنهاد برنامه یادگیری و غیره بسیار مهم است. به همین ترتیب ، تا بتوانند در مسیر درست کار کنند یا سرنوشت خود را بپذیرند.
دیوید مک کله لند یا مککله لند روانشناسی است که نظریه انگیزش را مطرح میکند این تئوری در گروه نظریات سه مولفه ای و نظریه نیازهای مککله لند نیز شناخته میشود.