نظریه‌های مدیریت

بخش اول:سوابق تاریخی وسیرتکاملی نظریه های مدیریت

 اجتماع انسانی ازنخستین روزی که پدیدآمدبطورکامل باخواص روحی وفیزیکی همراه انسان روبه کمال بوده واست .اولین اجتماعی که دربین بشربوجودآمداجتماع خانوادگی بوده که براثرازداواج پیدا شده است. رفته رفته این اجتماعات گسترده ترشدتاجایی که نیازمندریاست گردید،لذااولین مباحث مدیریت به صورت ریاست فردمدیردرخانواده،رئیس خویشاوندان،رئیس قبیله،رئیس ملت ودیگرمظاهراجتماعی پدیدارمی شود.
بدیهی است دربین یک عده،کسی مقدم می شودکه ازهمه قوی تر،شجاع ترومدبرترباشد.درروندتکامل این قدرت ازنظرتعدادفرزندان،میزان ثروت،علم واخلاق معیاربرتری قرارگرفت تاسرانجام ریاست به کسانی می رسدکه به فنون حکومت،سیاست واداره پیش ازدیگران آشناباشند.
دراین نوع اجتماعات به تدریج نوعی کنترل مالی،دفترداری وبایگانی که به روی سنگها وتابلوهای گلین نوشته می شودآغازگردید،اگرخواسته شود،مدیریت ازنظراسنادبه جامانده ومکتوب تاریخی بررسی گردد،از”5000سال قبل ازمیلاد”اسنادومدارک به جامانده،حاکی ازآن است که یک سری اصول وقوانین مربوط به مدیریت رعایت می شده است. به عنوان مثال؛سومری هادر”5هزارسال قبل ازمیلاد”برحفظ سوابق،به عنوان یک ابزارکنترل تاکیدداشتند. یامصریهادر”4هزارسال قبل ازمیلاد”به امورطراحی،برنامه ریزی،سازماندهی وکنترل درساخت اهرام ثلاثه اهتمام داشته اند.همچنین مصریها در2هزارو700سال قبل ازمیلاد،ضرورت واهمیت برخوردمنصفانه وصادقانه درمدیریت واستفاده ازمصاحبه برای روان درمانی راامری لازم می دانستند.
درهرحال براساس اسنادموجوداین اصول وضوابط بافرازونشیبی تاکنون ادامه داشته ودارد.اماآنچه که مطمح نظرمی باشداین است که مدیریت به عنوان یک رشته دانشگاهی ازحدودصدسال پیش مطرح شده ودسته بندی نظریه های مدیریت درقالب مکاتب مدیریت ازاین زمان به بعدبوده است.
 اگربخواهیم مفاهیم ونظریه های مدیریتی را ازنظرسیرتاریخی موردمطالعه قراردهیم می توان این نظریات رابه دوبخش تقسیم کرد:

-نظریه های مدیریتی تاقبل ازسال1750(از5000سال قبل ازمیلادتا1750)

 

-نظریه های مدیریتی بعد ازسال1750تاکنون(از1750تا2003)

 

نظریه های مدیریتی قبل ازسال1750تقسیم بندی خاصی ندارند.ضمن اینکه اصول،مفاهیم متعددومختلف درزمینه مدیریت مطرح وعمل می شد.امانظریه های مدیریتی بعدازسال1750بخصوص سال1900به بعدرامی تواندرقالب 6 مکتب فکری بیان نمود. چراکه درقرن بیستم تکامل چشمگیری درعلم وفن اداره امورسازمانها بوده است.

دراوایل قرن،نهضت مدیریت علمی توجه صاحبان ومهندسان فنی رابه اداره امورفیزیکی سازمان جلب کرد.حدودسالهای 1930نهضت روابط انسانی توجه ونظریات جامعه شناسان وروانشناسان رابه اداره امورانسانی معطوف ساخت،سالهای بین دوجنگ جهانی اول ودوم ارتشهای جهان تجربیات گرانبهایی رادرمدیریت ازخودبه جاگذاشتند، که بعدهابه صورت مکتب عملیاتی ورفتاری جلوه یافت وتفکرسیستمی درمدیریت موضوعیت یافت.

ازدهه 1950به بعدمدیریت به صورت یک بحث همگانی درتمامی رشته های علمی قابل طرح گردید.صاحبنظران رشته های مختلف نظریه جامعه شناسان،روانشناسان،اقتصاددانان،سیاستمداران وریاضی دانان هرکدام سازمان ومدیریت راازجهت خاصی برای تحقیق وبررسیهای فنی مناسب تشخیص دادند.وبالاخره شالوده علم جدیدسازمان ومدیریت پی ریزی گردید.

باتوجه به سیرتاریخی مشاهده شده نظریه سازمان ومدیریت پدیده ای تکامل گراست،یعنی اینکه نظریه پردازان،بامطالعه مکتب گذشته آنهارااساس کارخودقرارداده وبه ترمیم یارائه نظریه های جدیدمی پردازندوبه این سیرتکاملی خوشه ای می افزایند.

بخش دوم:نظریه های عمومی سازمان ومدیریت

باتوجه به سیرتحولات مکاتب ونظریات علم مدیریت،می توان نظریه های مدیریت رابه مکاتب زیرتقسیم نمود:

 

1-مکتب کلاسیک-سنتی(ازسال1750)

شامل نظریه مدیریت علمی،نظریه فرایندی،نظریه بوروکراسی

2-مکتب نئوکلاسیک-روابط انسانی(ازسال1920)

شامل مطالعات پوچ وبارکر،مطالعات هاثورن وغیره

3-مکتب کمی(ازسال1938)

شامل مدیریت عملیات(OM)وسیستم های اطلاعاتی مدیریت(MTS)

4-مکتب سیستمی(ازسال1948)

شامل نظریه یادگیری سازمانی،نظریه آشفتگی-آشوب

5-مکتب اقتضایی(ازسال1935)

شامل نظریه اقتضایی آلدرفر ودیگران

6-مکتب کیفیت پویا(ازسال1975)

شامل نظریه مبارزه پویا،نظریه کمال مدیریت،نظریه یادگیری درسازمان،رویکردکایزن،رویکردکیفیت جامع(TQM)ورویکردمهندسی مجدد

که درادمه به شرح آنهامی پردازیم.

مکتب کلاسیک سنتی

معمولا درمکتب کلاسیک سه نظریه مطرح می باشد:نظریه مدیریت علمی،نظریه فرایندی مدیریت وبوروکراسی نظریه مدیریت علمی پیشرفت مدیریت تاانقلاب صنعتی هماهنگ ومحسوس نبود.درسال1776آدام اسمیت بااطلاعاتی که ازکارخانه سنجاق سازی به دست آورده بود،محسنات تقسیم کاررااعلام کردکه خودگامی درجهت سازماندهی ومدیریت بود.

تاقبل ازسال1903علم جدیدمدیریت شکل وحالت مشخصی به خودنگرفته بود.دراین سال فردوینسلوتیلوررساله ای تحت عنوان مدیریت کارگاه درباره اصول مدیریت علمی کارگاههای صنعتی درانجمن مهندسان مکانیک آمریکاقرائت کردکه مقدمه تدوین وتکمیل یک رشته رساله های بعدی پیرامون فنون ونظریه های علمی مدیریت به شمارمی رود.

سرانجام تیلورآمریکایی که به آن پدرمدیریت علمی نیزمی گویند،درسال 1911،کتاب اصول مدیریت علمی راانتشارداد، که درآن مسائل مدیریت رابه صورت مدون ومنظم وباذکرمثال های زنده توضیح داده است.

  تیلور4اصل؛علمی کردن فعالیت های هرشغل،انتخاب کارکنان مناسب هرشغل،آموزش وحمایت کارکنان ازطریق مشخص کردن راه انجام کارراپیشنهادکردومعتقد بود

برای پیاده کردن این اصول،روشهایی مثل؛

بررسی واندازه گیری زمان دقیق انجام کار

تخصصی کردن کارها

استانداردکردن ابزارکار

تهیه شرح وظایف کارکنان

تنظیم سیستم پرداخت حقوق متناسب باکیفیت کارکارکنان

موردنیازاست.

ماحصل این نظریه این است که انسانی اقتصادی فرض می شودکه صرفا تحت تاثیرانگیزه مادی قراردارد،توجه به کارایی وهدف سازمانی معطوف بوده وهمچنین “کارسنجی”،”زمان سنجی” و”مزدسنجی” جوهره کارمدیریت علمی بود.

نظریه فرایندی مدیریت

نظریه فرایندی مدیریت بانام هنری فایول همراه است وی یکی ازبنیانگذاران مکتب کلاسیک به شمارمی رود. فایول کل امورسازمان رابه “فنی”،”بازرگانی”،”مالی”،”ایمنی”،”حسابداری” ووظایف مدیریتی تقسیم کرد.وی وظایف مدیریتی راشامل “برنامه ریزی”،”سازماندهی”،”فرماندهی”،”هماهنگی” و”کنترل” دانسته ومعتقدبوداین چندوظیفه برای انجام وهدایت سازمان واستفاده کارآمد درفعالیت های سازمانی می باشد.

فایول14اصل راتحت عنوان اصول مدیریت ارائه دادکه مدیران می توانندعمل وسبک مدیریتی رابراساس آن،جهت موفقیت خودشان تعیین کنند وآن اصول شامل:

تقسیم کار،اختیارومسئولیت،وحدت فرماندهی،وحدت مدیریت،تبعیت منافع فردی ازمنافع سازمانی،جبران خدمات،متمرکزسازی وتمرکزکنترل،مشخص کردن خط اختیاربالا به پایین یاسلسله مراتب،نظم،عدالت،انضباط کارکنان،ثبات،تشویق ابتکارعمل وتقویت روحیه گروهی می باشد.

پیش ازفایول،معمولا اعتقادبراین بودکه مدیران بااین ویژگی هابه دنیامی آیند و نمی توان آنهاراساخت ولی فایول براین نکته تاکید کرد که:

مدیریت هم مانندهرهنردیگری،یک هنراست ومی توان این اصول رابه دیگران آموزش داد.

نظریه بوروکراسی درحالی که توجه عمده تیلوروفایول برمسائل علمی مدیریت وکارایی،برای کسب اهداف معطوف بود،توجه ماکس وبربه این مساله اساسی ترمعطوف بود که چگونه می توان ساختارسازمانهارا به طورمناسب طراحی کرد؟

ماکس وبر

ماکس وبریک جامعه شناس آلمانی بودوبااین استدلال که یک سازمان هدفداردارای هزاران کارگروکارمنداست وبرای انجام دادن کارهاناگزیراست قوانین ومقررات رابه صورت دقیق رعایت کند،تئوری مدیریت دیوان سالاری یاهمان بوروکراسی راارائه کردودرآن به سلسله مراتب اختیار،خطوط ارتباطی وقوانین ومقررات بسیارتوجه دقیق کرد.

بوروکراسی

بوروکراسی ازدوواژه بوروبه معنای دفترکاربخش دولتی وخصوصی وهمچنین به معنای میزتحریروکراسی به معنای حکومت ودرمفهوم اداری به معنای حکومت ادارات وسازمانهااست.

اماتعیین مفهوم بوروکراسی کاری است که توسط وبرحقوقدان وجامعه شناس آلمانی به انجام رسید.وبرهیچ وقت بوروکراسی راتعریف نکرد اما آن رانوعی سازمان دانست که درموسسات خصوصی وعمومی وجودداشت.

ماکس وبرمدل ایده آل بوروکراسی خودرابراساس پرداختن به نوعی سازمان که دارای اقتدارقانونی-منطقی است بنانهاد.وبرباارئه مدل ایده آل بوروکراسی اساسا نمی خواست که پدیده ای خوب یابدراپیشنهادکند،بلکه درنظرداشت که الگووضابطه ای برای بررسی سازمانهای بزرگ به دست دهد.

مهمترین خصوصیات مدل ایده آل بوروکراسی وبربطورخلاصه عبارتنداز:

1-تخصصی شدن کارهادرحدعالی

2-ساختارقدرت مبتنی برسلسله مراتب

3-اصول وقواعدشکل یافته رفتار(حاکمیت قوانین ومقررات وغیرشخصی بودن اداره امور)

4-جدایی اعضاءدستگاه اداری ازمالکیت سازمان یاوسایل تولید

5-استخدام کارکنان براساس توانایی ودانش فنی

6-ضبط ونگهداری سوابق تصمیمات،اقدامات ومقررات اداری

طرفداران بوروکراسی هرکدام به نوعی ازارزشهای مثبت بوروکراسی مواردی راارائه کرده اندکه برخی ازآنهاعبارتنداز:

ارزشهای مثبت بروکراسی

1-دقت عمل راافزایش می دهدجون هرکس می داندچه کاری،توسط چه کسی،به چه منظوری وچگونه بایدانجام شود.

2-تضادبین افرادراکاهش می دهدزیرابه دلیل بکارگیری مقررات روشن،ابهام وتردیدرادرشاغل به حداقل می رساند.

3-تدوام ویکنواختی رادرسازمان برقرارمی سازدچون شرایط ثابت ومشابه لزوم اتخاذتصمیمات یکنواخت راتجویزمی کند.

4-برکلیه ابعادسازمان،به دلیل حاکمیت قوانین،اعتباروقابلیت تعمیم حکمفرماست.

5-به دلیل تقسیم کارعقلایی وارائه آموزشهای مناسب رضایت افرادرامیسرمی سازد.

6-فردبه دلیل حاکمیت واجرای قوانین جدای ازتلقی،احساس وآگاهی خودهمانندیک ابزارماشین بادیگرابزارارتباط یافته وبادیگراعضای سازمان همکاری می کند.

مسائل اساسی ناشی ازسوءعملکردبروکراسی به شرح ذیل توسط صاحبنظران بین گردیده است:

1-تاخیردرتصمیم گیری

2-ابهام وعدم کارایی به دلیل گستردگی

3-ناتوانی وناکارآمدی وحداقل رضایت شغلی

4-جایگزینی وسیله به جای هدف

5-عدم حساسیت به مسایل فردی

6-عدم انعطاف پذیری دررفتار

7-انحراف درشخصیت

8-اجتناب ازنوآوری

9-اجتناب ازقبول مسئولیت

10-ابهام اخلاقی ناشی ازبوروکراسی

0 پاسخ

پاسخ دهید

میخواهید به بحث بپیوندید؟
مشارکت رایگان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *